دخترم را هنگام صبحانه لعنتی و سینه عکس متحرک خفن سکسی روی سینه هاش انداخت
دختری برای صرف صبحانه آب را به پدرش می آورد و در كنار او می نشیند تا از چنگال بخورد. کشاورز واقعاً این بازی نقش آفرینی را دوست داشت و برنامه های ادامه آن در ذهن او بلوغ می شود. پس از اعمال لباس ، او از او خواست كه آن را برداشته و شروع به پاک كردن سینه های عکس متحرک خفن سکسی كوچك و زیبا او كند. او بین پاهای خود روی زانو نشست و با شور و شوق لب ها را بوسید و حتی پایین تر افتاد ، سوراخ مرطوب را با زبان خشن خود نوازش کرد. او از مزرعه خود بیرون کشید ، توده ای برای چرت زدن و سرطان خم روی میز گذاشت. او آن را روی میز گذاشت ، روی پایش منفجر شد و کودک را تمام کرد.