بازجویی سفت و سخت با چوب های بسته شده به میز عکس خفن کیر بریا

سرهنگ مطیعاً دانش آموز جوانی را برای بازجویی به دفتر بریا می برد و آنها را تنها می گذارد. وی پس از پیاده روی در مطب ، شروع به بازجویی در مورد پدرش کرد و از اینکه دشمن آن افراد چنین دختر زیبایی است ، تعجب کرد. اما این تنها باریا را عصبانی کرد و فریاد زد که روی زانوهاست ، سرهنگ را عکس خفن کیر صدا کرد و شروع به تهدید او با مجازات شدید کرد. وی پس از گره زدن گره ها به میز ، دستور داد كه شلاق بزنند تا اینكه همه چیز را تشخیص داد و مأموران بهترین تلاش خود را كردند ، و نشان های قرمز روی باسن قهوه ای باقی گذاشتند. آنها آن را حل كردند و آنرا به ديواره چسباندند ، پيمایش را ديدند و به سلول فرستاده شدند.