در یک خیابان شلوغ ، شلوار می عکس سکسی متحرک خفن نویسم و ​​لباس را در پارک عوض می کنم

خیابانها تا حد امکان شلوغ بودند و ماشینها در عکس سکسی متحرک خفن ساعت شلوغی در حال گذر از دختر بودند ، بنابراین پنهان کردن از چشمان کنجکاو چندان ساده نبود. او واقعاً می خواست بنویسد ، اما بخاطر شانس ، حصار سنگی طولانی در پیاده رو پایان یافت ، بنابراین هیچ پناهگاهی در اطراف آن وجود نداشت. او از خجالت چشمان خود را پایین آورد ، خود را در مقابل حصار فشار داد و فهمید که دیگر عجله ای ندارد. شلوار وی بین پاهای او کاملاً مرطوب بود و آنچه که روی آنها نوشت ، لکه های سیاه بزرگی روی پارچه نشان داد. اما با یادآوری اینکه او شلوارک کوتاه خود را در کیفش داشت ، به پارک رفت و شروع به تغییر لباس کرد ، لباس زیر خود را با شورت در کیف خود مخفی کرد و شلوارک را بر روی بدن برهنه خود پوشید.